کرامت انسانی از دیدگاه اسلام

کرامت انسانی از دیدگاه اسلام

کرامت انسانی از آن جهت حائز اهمیت است که خود، پایه و اساس بسیاری از حقوق و امتیازات و تکالیف انسانی شناخته می شود. نه صرفاً به عنوان یک حق یا مجموعه ای از حقوق غیرقابل سلب و انتقال، بلکه محور و مبنای حقوق بشر تلقی می شود و پیشرفت و توسعه پایدار در هر جامعه مستلزم رعایت آن است. در صورت عدم توجه به این اصل و التزام عملی به آثار آن، ارزش هایی چون عدالت، آزادی، برابری و صلح در روابط داخلی و بین المللی معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد.

در دین مبین اسلام و به تبع آن در قانون اساسی ایران، کرامت ذاتی انسان نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری و یا عقلانی صرف، بلکه بر اساس یک امر هستی شناختی و اصیل که ریشه در ذات خلقت بشری دارد و نیز بر مبنای احکام و فرامین الهی توجیه می شود. بر اساس چنین رویکردی، کرامت ذاتی انسان فقط به این علت نیست که او از «آزادی اراده و اختیار» و «قدرت تعقل و تفکر» برخوردار است، بلکه به سبب آن است که او دارای وجهه الهی است و در واقع، ذات انسان به عنوان آینه اسماء الهی به لحاظ طبیعت روحانی و جوهر معنوی خود با کائنات و هستی پیوستگی دارد و بدین ترتیب او عالیترین صورت برای هویت حق است. طرفدران این نظریه، نه انسان را در مقابل خداوند و نه خداوند را در مقابل انسان قرار می دهند، بلکه اعتقاد دارند، خدای انسان با او نوعی پیوستگی و ارتباط دارد و همین ارتباط است که مبانی اساسی هستی شناختی و متافیزیکی حقوق و کرامت انسانی را در جامعه بشری و در یک حکومت دینی تبیین می کند. «این رابطه بسیار مهم و با ارزش خداوند با انسان از آیه شریفه «و نفخت فیه من روحی» استفاده می شود.» موافق با این آفرینش الهی، خداوند برای اینکه انسان را خلیفه خود قرار دهد، توانایی های ویژه ای در انسان قرار داده است.

از آیات 30 تا 39 سوره بقره می توان فهمید خداوند انسان را به سبب داشتن استعداد ذاتی و فطری برای درک ‏حقایق و اسرار هستی خلیفه خود قرار داده است. به عبارت دیگر، تعلیم تکوینی اسرار و حقایق هستی به انسان در ابتدای آفرینش موجب گردیده تا انسان برای احراز این مقام، شایسته تر از فرشتگان باشد. موجودی که از سوی خداوند متعال برای جانشینی وی انتخاب شده است مسلماً دارای کرامتی قابل توجه است که در قرآن کریم نیز بر این امر تصریح شده است:

“وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُم مِّنَ الطَّیِباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْصِیلاً”.

در این آیه شریفه، سه محور آفرینش ویژه، جایگاه ویژه و اقتدار ویژه انسان مورد توجه قرار گرفته است که بر اساس این ویژگی ها برخورداری از حقوق ویژه نیز امری طبیعی است به گونه‌ای که بدون آنها، ویژگی های سه گانه فوق معنا و مفهومی نخواهند داشت. آیت اللّه جوادی آملی در این زمینه می‌فرماید: انسان خلیفه اللّه است و خداوند این کرامت را به وی بخشید. حقوقی که خدا به وی ارزانی داشت، در راستای فعلیت بخشیدن به این کرامت است. از این‌رو حقوق بشر هرگز نمی‌تواند به گونه‌ای باشد که با کرامت انسانی مخالف باشد. بر این اساس آیات ‌51 و 54 سوره‌ زخرف‌، نفی‌ اصل‌ کرامت‌ انسانی‌ و استخلاف‌ انسان ها را از ویژگی های‌ حاکمان‌ طاغوتی‌ بیان‌ می‌کند که‌ سعی‌ دارند دیگران‌ را در غفلت‌ نگه‌ دارند تا بدین‌ طریق‌ فرمانبری‌ و اطاعت‌ آنان‌ را به دست آورند.

به نظر می رسد نظریه مبتنی بر وحی در توجیه کرامت ذاتی انسان، نسبت به نظریه های دیگر جامع تر و کامل تر است. چون بر اساس این نظریه، کرامت ذاتی انسان، هم به سبب آزادی اراده و اختیار و قدرت تعقل و تفکر آدمی است و هم به علت داشتن وجهه و نفخه الهی. منشأ دوگانه کرامت در حقوق اسلام باعث می شود که انسان علاوه بر کرامت ذاتی دارای نوعی کرامت اکتسابی (ارزشی) نیز گردد که به انسان ارزشی بیش از سایر مکاتب می دهد ولی باید توجه داشت که این کرامت اکتسابی نباید موجب تبعیض در حقوق اجتماعی و شهروندی شود، زیرا ملاکی برای سنجش ندارد و دستاویزی برای ایجاد نابرابری غیرمنصفانه می شود. به همین دلیل نیز خداوند متعال محل تأثیر این نوع کرامت را در نزد خود می داند زیرا تنها اوست که عالم به نهان و حقیقت است.

 

علامه محمدتقی جعفری ضمن تقسیم کرامت انسانی به کرامت ذاتی و اکتسابی می گوید: «در اسلام دو نوع کرامت برای انسان ها ثابت شده است که عبارتند از:

1.کرامت ذاتی و حیثیت طبیعی که همه انسان ها مادامی که با اختیار خود به جهت ارتکاب به خیانت و جنایت بر خویشتن و دیگران آن را از خود سلب نکنند از این صفت شریف برخوردارند.

2.کرامت ارزشی که از به کار انداختن استعدادها و نیروهای مثبت در وجود آدمی و تکاپو در مسیر رشد و کمال و خیرات ناشی می شود. این کرامت، اکتسابی و اختیاری است و ارزش نهایی و غایی انسان به همین کرامت است. مهمترین معیار و محور این نوع کرامت (اکتسابی) نیز بر اساس تعالیم دینی، «تقوا و ایمان» است. خداوند متعال در آیه 13 ‏سوره حجرات در این خصوص می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و اُنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم.

از دقت و تأمل در این آیه چند نکته به دست می آید: اول اینکه اوصاف و عوارض تکوینی یا اعتباری مثل جنسیت، نژاد و زبان، هیچ ارتباطی با کرامت انسانی ندارد. دوم اینکه این آیه کرامت انسانی را منحصر در کرامت ارزشی نمی داند، چون آنچه از این آیه استفاده می شود این است که همه انسان ها دارای کرامتند، لکن با کرامت ترین آنان نزد خدا باتقواترین آنان است. سوم اینکه کرامت مبتنی بر تقوا و ایمان نزد خدا و در روز قیامت می تواند ملاک برتری و امتیاز بیشتر انسان ها نسبت به همدیگر باشد و نه در این دنیا. به عبارت دیگر، «کرامت ارزشی، هیچ تاثیری در حقوق اجتماعی ندارد. در حقوق اجتماعی، همه انسان ها -صرفنظر از درجه ایمان و تقوا- از این گونه حقوق بهره مند هستند.

 

بیشتر بخوانید:

آسیب شناسی اخلاقی کارگزاران حکومت دینی

مدیریت منابع انسانی در اسلام

 

 

با ما در تماس باشید

آکادمی تحلیل دکتر طالعی فر

2 دیدگاه برای “کرامت انسانی از دیدگاه اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *