سینماگران و فیلمسازان هالیوود در گروهی دیگر از آثار خود ضمن علاقه نشان دادن به شرق (خاورمیانه یا خاور دور) و قصه ها و شخصیت های آنها، در پی القای خبیث بودن، شارلاتان بودن و بدبخت جلوه دادن موجودات شرقی هستند تا خود را به عنوان افرادی مترقی و بافرهنگ که در پی بسط حق و حق محوری در این جوامع است، معرفی نمایند.
فیلم هایی مانند “دریاهای چین” (1935) ساخته تی گارنت یا “۵۵ روز در پکن” (1963) اثر نیکلاس ری یا “وحشی و گیشا” (1958) جان هیوستن از همین دسته هستند. به زعم پورنجف و اسماعیلی(1391) در این نگاه تحقیرآمیزانه به جوامع شرقی از جمله مسلمانان، مخاطب شاهد این است که سر و کله سفیدپوستان غربی و به خصوص آمریکایی پیدا می شود تا اوضاع جامعه درهم و برهم و بدوی گونه این جوامع فلاکت زده (به زعم غربیون) را به سامان کنند.
در این گونه آثار همواره سعی شده با نشان دادن مشرق زمین به عنوان فضایی بدوی، جنس جوامع شرقی با مانوسات مردم از جامع اطراف خود متفاوت نمایش داده شود و انسان شرقی تبدیل به شخصی غریبه از منظر مخاطبان غربی شود.
برگرفته از کتاب مهدویت از نگاهی دیگر (بازخوانی و واکاوی طرح های غرب در ستیز با مهدویت) اثر دکتر رضا طالعی فر
برای دریافت ایبوک رایگان کتاب مهدویت از نگاهی دیگر، بازخوانی طرح های غرب در ستیز با مهدویت، اینجا را کلیک فرمایید