فرموله کردن و تدوین استراتژی شاید یکی از بحثانگیزترین مقولههای مدیریت کسب و کار در چند دههی گذشته بوده است. برای سالها، تدوین یک استراتژی برنده به عنوان متمایز کننده کلیدی جهت موفقیت سازمانها تلقی میشد. مدیران، مشاوران و اساتید مدیریت با اعتقاد به همین موضوع، طی چند دههی گذشته همهی تلاش خود را صرف برپایی مکاتب متنوعی برای تدوین استراتژی کردهاند.
فارغ از تفاوتهایی که هر یک از این مکاتب به چگونگی تبلور استراتژی در سازمانها قائل هستند، باید قبول کرد که رمز بقا و موفقیت سازمانها در جریان پرالتهاب و پر از تحول امروزی، هشیاری مدیران و رهبران این سازمانها در اتخاذ مناسبترین استراتژیها برای سازمان خود بوده است.ولی مسأله مهمتر در فرآیند مدیریت استراتژیک، موضوع پیاده سازی استراتژی است.
در سالیان گذشته، مجله Fortune طی مقالهای ادعا کرد که 70 درصد دلیل شکست مدیران ارشد اجرایی (CDO) در آمریکا، نه به خاطر ضعف آنها در فرموله کردن استراتژی بلکه عدم موفقیت آنها در پیاده سازی استراتژیهایشان بوده است. چرا پیاده سازی استراتژی تا این حد مشکل است؟ محققین دلایل ناکامیسازمانها در اجرای استراتژیهایشان را به چهار نوع محدودیت یا مانع نسبت دادهاند به شرح زیر:
مانع مربوط به عدم انتقال استراتژی
در عصر صنعتی، به کار گیری موثر و کارای داراییهای فیزیکی یک شرکت، مهمترین عامل موفقیت و کسب سود بوده است. امروزه دانش و مهارت و قابلیت کارکنان، بزرگترین سرمایه سازمانها برای رسیدن به موفقیت است. اگر کارکنان یک سازمان که بزرگترین عامل ارزش آفرینی آن هستند، استراتژیهای سازمان را به درستی نفهمند، چگونه میتوان انتظار داشت که به تحقق آن کمک کنند؟ استفاده از ساز و کارهای مناسب جهت برقراری ارتباط و انتقال استراتژی به همهی افراد سازمان، کلید موفقیت در پیاده سازی استراتژی است.
مانع مربوط به عدم همسویی کارکنان با استراتژی
فرموله کردن استراتژی جزو وظایف و اختیارات مدیریت ارشد سازمان است، ولی پیاده سازی آن بدون کمک مدیران میانی و کارکنان واحدهای مختلف سازمان امکان پذیر نیست. همه کارکنان سازمان باید منافع مادی و سرنوشت کاری خود را در گرو تحقق استراتژیهای سازمان بیابند. اگر اجرای استراتژی فقط برای مدیریت ارشد سازمان شهرت و دستاورد مالی به همراه داشته باشد و سطوح دیگر مدیریت و بقیهی کارکنان از آن بی بهره شوند، قطعاً انگیزه کافی برای حمایت از استراتژی به وجود نخواهد آمد. طراحی و اجرای نظامهای جبران خدمت متصل به معیارهای ارزیابی استراتژی، میتواند ساز و کار مناسب جهت ایجاد همسویی بیشتر کارکنان با استراتژی را فراهم سازد.
مانع مربوط به عدم تعهد مدیریت ارشد
تدوین استراتژی جزو اختیارات مدیریت ارشد است، ولی پیاده سازی آن نیز بدون حمایت همه جانبه و صرف وقت و انرژی از سوی مدیران ارشد سازمانها ممکن نخواهد شد. مدیران ارشد با نشان دادن حمایت صریح خود و ایجاد دغدغه در همه هرم سازمانی نسبت به اجرای استراتژی، فرآیند پیاده سازی استراتژی را تقویت میکنند. برگزاری جلسات بازنگری استراتژی نمونه ایاز اقدامات مدیریت ارشد جهت نشان دادن تعهد خود نسبت به اجرای استراتژی است.
مانع مربوط به عدم تخصیص منابع لازم
اغلب سازمانها برای برنامه ریزی استراتژیک و بودجه بندی، فرآیندهایی جداگانه دارند. عدهای در سازمان سرگرم برنامه ریزی استراتژیک و ساختن تصویری از آینده سازمان میباشند و عدهای دیگر مشغول پیش بینی فعالیتهای سالهای آتی و تخصیص منابع مالی و انسانی به این فعالیتها هستند و در بسیاری از این موارد هیچ گونه تمایلی بین این دو گروه وجود ندارد؛ بنابراین چگونه میتوان انتظار داشت که استراتژیهای سازمان بدون تخصیص منابع لازم در عمل پیاده شوند؟ تنها با اتصال فرآیند بودجه بندی به فرآیند برنامه ریزی استراتژیک میتوان از اجرایی شدن استراتژیهای سازمان اطمینان حاصل نمود.
آکادمی تحلیل دکتر طالعی فر ارائه دهنده خدمات تحلیلی (مشاوره، پژوهش و پیاده سازی) زیر:
خدمات تحلیلی کیفی (تحلیل گراندد تئوری، تحلیل تم، تحلیل محتوا، مرور سیستماتیک، پدیدار شناسی و…)
بیشتر بخوانید
جزوه آموزشی آمار و کاربرد آن در مدیریت جلد اول دکتر عادل آذر
پاورپوینت آموزشی مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
پاورپوینت آموزشی آمار و کاربرد آن در مدیریت جلد 1
پاورپوینت آموزشی روش تحقیق پیشرفته
پاورپوینت آموزشی مدیریت حقوق و دستمزد
پاورپوینت آموزشی ارتباطات سازمانی
پاورپوینت آموزشی چابکی سازمان و سازمان های چابک
پاورپوینت آموزشی مبانی فرهنگ سازمانی
پاورپوینت آموزشی سیستم های اطلاعات مدیریت
پاورپوینت آموزشی آموزش تربيت ارزياب برطبق EFQM
پاورپوینت آموزشی تاملی بر مهمترین روش های تحلیل استراتژی سازمان
پاورپوینت آموزشی روش کارت امتیازدهی متوازن
پاورپوینت آموزشی تحلیل سوات به زبان لاتین
با ما در تماس باشید
مطلب خوب و مفیدیه