مطالعات شرق شناسی و نقش آن در مهدویت ستیزی

مطالعات شرق شناسی و نقش آن در مهدویت ستیزی

 یکی از رویکردهای مهم مطالعاتی نظام غرب در ستیز با اسلام و گزاره مهم اعتقادی آنها یعنی مهدویت و مساله انتظار، مطالعات شرق شناسی است. این نوع از پژوهش ها از نگاه عینی و تاریخی، بيان نوعي تسلط غرب بر شرق است.

گفتمان شرق‌شناسانه با هدف تحقير ملل شرق در فرهنگ و ادبيات مغرب‌زمين شكل مي‌گيرد. اين ديگري، در واقع برساخته گفتمان شرق‌شناسي غربيان است. ادوارد سعید، شرق‌شناسي را گونه‌اي سبك غربي درباره ايجاد سلطه، تجديد ساختار، داشتن سخن دستوري و اقتدار بر شرق معرفي مي‌كند.

هر چند خدمات برخی از خاورشناسان در شناسایی، گردآوری، فهرست نگاری و انتشار برخی نسخه های خطی اسلامی را نمی توان نادیده گرفت اما بایستی عنوان کرد که شرق شناسي ايدئولوژي مسلط در روابط غرب با جهان اسلام است که از زمان جنگ های صلیبی و به ویژه پس از دوران رنسانس به صورت وسیع در جهان غرب رواج یافت.

شرق­ شناسی و اعزام افراد با انگیزه­ های مختلف از سوی کشورهای غربی به منظور شناسایی مشرق­زمین هر چند به ظاهر دارای ابعاد مختلفی می باشد اما بایستی گفت اکثرا هدف اساسی مستشرقان مطالعه جوامع اسلامی (با تمرکز بر جامعه شیعی و آموزه های آنان) است تا مواد فکری لازم برای چگونگی برنامه ریزی در راه تضعیف حکومت و عقاید مهم آنان که نوعا می تواند خطری برای نظام استعمارگر غرب باشد و همچنین چگونگی بهره برداری از خوان نعمات گسترده در سرزمین­ های اسلامی و ذخایر انسانی، فرهنگی و اقتصادی این نواحی را فراهم کنند.

براساس رصد مطالعات اکثر مستشرقان مهدویت ستیز، جمع بندی نکات مورد اشاره این دسته از محققان در حوزه مهدویت به شرح زیر می باشد:

1.مهدویت یک اندیشه اعتقادی و مبتنی بر پایه و اساس دینی و قرآنی و احادیث معتبر نیست.

2.مهدویت ماهیتی زرتشتی و ساخته و پرداخته ذهن ایرانیان است و بطورکلی خارج از حوزه اسلام است که نوعا ماهیتی عربی دارد.

3.اعتقاد به مهدویت و آموزه های آن صرفا ابزار سیاسی جهت شورش شیعیان علیه حاکمان سنی و بدست گرفتن قدرت در جهان اسلام است.

4. تشیع به مرور زمان و درنتیجۀ حوادث و تحوّلات اجتماعی ویژه­ای تکوین یافته و ناشی از یک تفکّر و برداشت خاص از اسلام است و لذا اعتقادات این مکتب همچون مهدویت نیز نوعا یک برداشت ذهنی و شخصی است.

5. وجود مؤلفه‌ها و بنیادهای اعتقادی تشیع در جامعه اسلامی از جمله گزاره مهم مهدویت را مولود طبیعی اسلام قلمداد نمی‌کنند و آن را محصول تحولات، موقعیت و بسترهای خاص تاریخی می‌دانند که اگر این بسترها و تحولات نبود، قاعدتا تشیع و مولفه‌های اعتقادی آن هم به وجود نمی‌آمد.

6. گزاره مهم مهدویّت را از یک افق روشن پیش روی جامعه شیعی، به یک ایده ذهنی تقلیل داده اند و در پی ایجاد این ذهنیت در مخاطب خود هستند که محور تحقق جامعه مطلوب نمی تواند امام معصوم باشد و خود انسان برای سرپرستی خودش کفایت می کند.

7. مقوله مهدویت نوعا برای درمان شکست های پی در پی و ناکامی های پیوسته علویان و شیعیان بوده است تا به آینده ای خیالی دلخوش باشند و گرفتار دلسردی و سرخوردگی نشوند.

8. بنظر می رسد مستشرقان در شناخت خود از مهدویت بجای تکیه و تعمق بر آیات قرآنی و روایات معتبر ائمه و یا حتی سخنان رسیده از اندیشمندان درجه اول جهان اسلام، بیشتر قضیه مهدویت را از منابع و اندیشمندان دست چندم اسلامی (برای مثال استناد به برخی کتاب های فرق اسلامی همچون اسماعیلیه یا شخصیتی چون ابن خلدون که نوعا از حیث حدیث و حدیث شناسی جایگاهی در بین علمای مسلمان نداشته و ندارد) که نوعا درک و تصویر درست و صحیحی از مهدویت و قضیه ظهور نداشته اند، اخذ کرده اند و بدان ها استناد نموده اند.

9. مستشرقان عمدتا از منظری استدلال گرایانه و با اتکا به اظهار نظر شخصي و تحليل تاريخی، سعی در بررسی مقوله مهدویت داشته اند و درباره صدق و کذب آن سخن به میان آورده اند و کمتر به شيوه ای پديدارشناسانه (در شيوه پديدارشناسي، آن‌چه بيش از هر چيز اهميت دارد، شناخت پديده و تأثيرات و آثاري است كه آن پديده مي‌تواند بر فرد، جامعه و يا برهه‌اي از تاريخ برجاي گذارد)، به بررسی این مهم پرداخته اند که اصولا آموزه های دینی همچون آموزه مهدويّت، چه نقش، جایگاه و کارکردی درون نظام و سيستم اعتقادي و فكري اسلام شیعه دارد.

 

 

 

برگرفته از کتاب مهدویت از نگاهی دیگر (بازخوانی و واکاوی طرح های غرب در ستیز با مهدویت) اثر دکتر رضا طالعی فر

 

برای دریافت ایبوک رایگان کتاب مهدویت از نگاهی دیگر، بازخوانی طرح های غرب در ستیز با مهدویت، اینجا را کلیک فرمایید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *