زنجیره ارزش یا Value Chain مجموعه عملیاتی است که در یک صنعت به صورت زنجیرگونه انجام میگیرد تا به خلق ارزش منجر شود. در این تعریف ارزش مبلغی است که مشتریان حاضرند برای آنچه یک بنگاه اقتصادی به ایشان ارائه میدهد، پرداخت کنند. به واقع بنگاه اقتصادی زمانی سودده است که ارزش ایجاده شده توسط آن بنگاه، بیشتر از هزینههای انجام شده برای ایجاد آن ارزش باشد.
برای بررسی ارزش و همچنین نحوه ایجاد آن از ابزاری به نام زنجیره ارزش کمک گرفته می شود. زنجیره ارزش به عنوان ابزاری راهبردی نشان دهنده مجموعه فعالیت هایی است که برای ایجاد ارزش صورت می گیرد. این فعالیت ها، فعالیت های ارزشی نامیده می شوند.
پورتر در سال 1985 مدل زنجیره ارزشی ارائه داد که فعالیت های دخیل در سازمان های تولیدی را به دو بخش اصلی و حمایتی به شرح زیر تبدیل نمود:
1.فعالیت هاى اصلى (اساسى): شامل فعالیتهایى است که در فرآیند فیزیکى تولید محصولات یا خدمات، تحویل، فروش و خدمات پس از فروش ســازمان نقش دارند. این فعالیتها شامل خدمات، بازاریابى و فروش، آماده ها (لجستیک)ى ورودى، تولید و عملیات و آماده ها (لجستیک)ى خروجى مى باشد.
2.فعالیتهاى پشتیبان: شامل فعالیتهایى است که زیربناى لازم بــراى ادامه حیات فعالیتهاى اساســى را فراهم مىنماید. فعالیتهــاى پشــتیبان زنجیره ارزش شــامل زیرســاختهاى ســازمان، مدیریت منابع انسانى، تکنولوژى و تأمین و تهیه مواد و امکانات مورد نیاز فعالیتهاى اصلى است.
اولین نگرش زنجیره ای کسب و کار توسط مایکل پرتر در اوایل دهه 80 میلادی، با نام ”زنجیره ارزش“ Value chain مطرح گردیده است، این دانشمند بزرگ زنجیره ای را نام نهاد که تاکنون پس از سه دهه همچنان اصول حرکت سازمان های پیش رو در دنیاست.
مایکل پورتر، مفهوم زنجیره ارزش (Value Chain) را در سال ۱۹۸۵ در کتاب خود با عنوان مزیت رقابتی (Competitive Advantage) مطرح کرد.
پورتر تأکید داشت که استفاده از تحلیل زنجیره ارزش میتواند به مدیران کمک کند تا موقعیت یک کسب و کار را در مقایسه با کسب و کارهای رقیب، درک و تحلیل کنند. پورتر معمولاً اصطلاح جایگاه رقابتی را برای این نوع مقایسهها بهکار میبرد.
اصول تفکر آقای پورتر بسیار ساده و مدل زنجیره ارزش در عین سادگی از کارایی و اثربخشی سرشاری برخوردار است. وی برنامه ریز استراتژی بوده و بر اساس تحلیل شرایط محیطی بازارهای کسب و کار زمان خویش و در نظر گرفتن منابع موجود در سطوح داخلی و بیرونی سازمان ها، به این موضوع پی برده است که یکپارچگی، عامل اصلی مزیت ساز در سازمان هاست و یکپارچگی را در سطح عملیاتی به پنج حلقه یا زنجیره پشت سر هم تقسیم نموده است:
– لجستیک ورودی
– عملیات و فرایند تولید
– لجستیک خروجی
– بازاریابی
– خدمات
مدل مایکل پرتر مدلی است که کسب ارزش در هر سازمانی را حرکت و تعاملات یکپارچه پنج گروه اصلی فوق به نام ” زنجیره ارزش ” در راستای کسب یا برآورده سازی نیاز مشتریان می داند و رضایت مشتری را یک خروجی یا محصول زنجیره ارزش می داند.
علت استفاده پورتر از زنجیره ارزش
پورتر در آشکار ساختن اتفاقاتی که در بحث استراتژی رقابتی به عنوان “جعبه سیاه شرکت” ، مشهور است، زنجیره ارزش را در سال 1985 به عنوان استعاره پایه ای برای شرکت ها و ابزاری که به وسیله آن شرکت ها استراتژی هزینه- پایین یا استراتژی تمایز را ایجاد می کنند، معرفی نمود.
در کتاب مزیّت رقابتی، پورتر بیان کرد که مزیّت رقابتی به دو صورت بوجود می آید، براساس هزینه یا تمایز. او بیان کرد که مزیت رقابتی به مدیریت فعالیت های مختلفی که در یک جریان متوالی به صورت افقی قرار می گیرند و برای شرکت ایجاد ارزش می کنند و به محرک های اساسی برای توانایی پیاده سازی استراتژی های هزینه – پایین و تمایز، بستگی دارد. بنا به مطالعه پورتر، پیکربندی زنجیره ارزش، در واقع ترسیم مرز شرکت با خارج آن است. به عبارت دیگر، تنظیم مرزهای شرکت و قرار دادن فعالیت هایی که برای محصول و شرکت ارزش ایجاد می کنند در داخل مرز و محدوده شرکت و جمع کردن محرک ها (فعالیت های پشتیبان) در داخل شرکت به طریقی که بهبود هزینه ها و بهبود کیفیت درک شده مشتری پشتیبانی شوند.
بیشتر بخوانید:
پاورپوینت آموزشی تئوری ها و سبک های رهبری
پاورپوینت آموزشی یادگیری سازمانی
با ما در تماس باشید
استفاده شد درود