اخلاق در سازمان جزو مباحثی است که در چند دهه اخیر وارد ادبیات سازمان و مدیریت شده و دیگر مفاهیم سازمانی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. دامنه این تأثیر را می توان از مباحث رهبری تا کنترل کیفیت و حقوق مشتریان و کارکنان سازمانها مشاهده کرد. سازمان های مختلف بسته به میزان پایبندی و لحاظ نمودن اصول اخلاقی در تعریف اهداف و خط مشی گذاری های سازمان از سطح بلوغ اخلاقی متفاوتی برخوردار هستند. عده ای از دانشمندان مدیریت بر مبنای نظریه های روانشناختی کلبرگ پنج سطح از بلوغ اخلاق را در سازمان ها ارائه کرده اند که عبارت است از:
سازمان غیر اخلاقی، سازمان قانونگرا، سازمان اخلاقی ابزار انگارانه، سازمان اخلاقی فردگرا و سازمان هویت اخلاقی. بالاترین سطح این تقسیم بندی را می توان همتراز با سازمان اخلاقی تلقی کرد. در این سازمان ها، وظایف و انتظارات اخلاقی فراتر از اخلاق حرفه ای است که صرفاً به کارکنان معطوف است و با نگاه سیستمی به سازمان به دنبال تعریف اهداف و برنامه های اخلاقی. تدوین قوانین اخلاقی، نهادینه سازی رفتارهای اخلاقی، ایجاد جوسازمانی اخلاقی و توسعه ارتباط اخلاقی با محیط است. در این سازمان ها رفتارهای اخلاقی جنبه تشریفاتی و یا تبلیغاتی و رسانه ای ندارد و تمام مراجعه کنندگان و ذینفعان و آحاد جامعه می توانند به اخلاقی بودن آنها رأی دهند.
اولاً مدیران و کارمندانی که در آن سازمان مشغول ، در تعریف سازمان اخلاقی چنین آمده است که فعالیت هستند، افراد اخلاقی باشند؛ افراد درون و بیرون سازمان به آنها اعتماد و با افراد دیگر، درست رفتار کنند و در روابط خود با دیگران اخلاقی باشند. ثانیاً رهبران آن سازمان، اخلاقی باشند؛ یعنی به ارزش اخلاقی متعهد باشند و در سراسر سازمان به افراد کمك کنند و به ارزش ها تجسم بخشند و آنها را منعكس کنند و نهایتاً، ساختارها و نظام های سازمان، برنامه ها و موقعیت های مربوط به اجرای برنامه های اخلاقی را بپذیرند.
تحقق سازمان اخلاقی نیازمند شناسایی مؤلفه هایی است که بتوان براساس آنها خط مشی اخلاقی سازمان را تدوین کرد. مؤلفه های اخلاقی غالباً بیان رسمی ارزش ها درباره مسائل معین است که به عنوان خطوط راهنمایی استفاده می شود که بایدها و نبایدها را مشخص سازد؛ بنابراین می توان مؤلفه های اخلاقی را فراهم کننده زمینه نظارت و کنترل بر رفتار سازمان اخلاقی دانست؛ چرا که مؤلفه ها معیار صحیح رفتار در موقعیت های مختلف را بیان می کند و براساس آن تعیین می شود که آیا از اخلاق تخطی شده است یا نه.
مبنای استدلال مكاتب اخلاقی را می توان در دو دسته مبتنی بر دین و مبتنی بر عقل انسان تقسیم کرد:
در رویكرد دینی اعتقاد بر این است که خدای حكیم انسان را آفریده و به زوایای پنهان و اسرار درونی وی آگاه است؛ بنابراین برای هدایت و تربیت انسان برنامه ای خاص ارائه کرده که از طریق وحی و دین فرستاده شده است. در مكاتب اخلاقی غیردینی، استدلال بر پایه عقل، تجربه و احساسات انسانی پایه ریزی شده است. براساس بررسی ها غالب این مكاتب به دلیل نبود یا کمرنگ بودن ارزش های پایدار، دچار چالش و نسبیت گرایی هستند. از این رو نمی توانند انسان را به سعادت و کمال حقیقی برسانند. جزئیات رفتار اختیارى انسان به گونه ای است که عقل آدمى به تنهایی نمی تواند زشتى و زیبایى آنها را درک کند؛ بنابراین گرچه کلیات ارزش های اخلاقى که قلمرو حداقلى اخلاق را تشكیل می دهد بدون گزاره های دینى قابل تشخیص است، درک بسیارى از مصداق ها و جزئیات احكام اخلاقى به دین و آموزه های دینى وابسته است. پس می توان نتیجه گرفت مكاتب اخلاقی دینی می توانند در عرضه رهنمودهای اخلاقی موفق تر باشند.
یكی از مكاتب دینی، که به بحث اخلاق بسیار توجه کرده، دین مبین اسلام است. اهمیت اخلاق در اسلام تا جایی است که قرآن کریم، اخلاق را جزو اهداف اصیل نبوت عام می شمارد. در بسیاری از آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم (ص) ائمه اطهار نیز می توان آموزه های اخلاقی را مشاهده کرد که همگی نشانگر توجه اسلام به اخلاق است.
آموزه های اخلاق در اسلام به اخلاق فردی محدود نمی شود بلكه اخلاق اجتماعی و اخلاق حكومت داری را نیز شامل می شود؛ از این رو می توان براحتی آن را با اخلاق سازمان منطبق کرد؛ زیرا به هر سه سطح فرد، گروه و سازمان پرداخته شده است؛ به عنوان مثال می توان بیانات و فرمان های متعددی را که مستقیم و یا غیرمستقیم به بحث اخلاق بویژه در زمینه اداره جامعه اشاره می کند در خطبه ها، نامه ها و حكمت های حضرت علی (ع) مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید: پاورپوینت آموزشی اخلاق در نظام مدیریت دولتی
با ما در تماس باشید