مدل در واقع تصویر ساده شدهای از جهان واقعی هست که در حد فهم سازنده آن از واقعیت شکل میگیرد. به واقع مدل” تصویر” ساده شدهای از جهان واقعی در حد فهم سازنده آن است. این امر به این معنی است که مدل، خود واقعیت نیست بلکه تصویری از آو هست. وقتی که مفهوم تصویر مطرح میشود، زاویه دید اهمیت پیدا میکند. مثلا یک تصویر اگر دو بعدی باشد بخشی از واقعیت را منعکس میکند اما اگر سه بعدی باشد قسمت بیشتری از واقعیت را نشان خواهد داد. مُدلها نیز با توجه به نوع نگاه به موضوع و زاویه دیدشان دارای انواع متفاوتی هستند و هر نوع نیز انعکاسدهنده بخشی از واقعیت میباشد (استرمن(2000)).
در تعریف دیگر آمده است که مدل تصویر” ساده شدهای “از جهان واقعی در حد فهم سازنده آن است. این امر نیز به این معنا هست که یک مدل تنها برخی قسمتهای واقعیت را که برای موضوع مورد نظر مناسب است در بر میگیرد. در واقع، وارد کردن همه متغیرهای باعث پیچیده شدن سیستم شده و این کار موجب پنهان ماندن سازوکارهای کلیدی سیستم و در نتیجه عدم تحلیل صحیح سیستم میگردد. میزان و نوع متغیرهای لازم برای بررسی سیستم با توجه به کاربرد هر مدل، تعیین میگردد(استرمن(2000)).
بطورکلی مهمترین هدف از مدلسازی کسب دانش در مورد رفتار سیستم واقعی هست. در واقع مدل ابزار مناسبی برای بررسی تصمیمهای مختلف و آثار و نتایج حاصل از آنها هست. از دیگر اهداف مدلسازی، اتخاذ تصمیمهای مناسب در کوتاهترین زمان است. زیرا با استفاده از مدل میتوان روابط درون سیستم را بررسی کرده و به این ترتیب رفتار سیستم را تا حدودی تقریب زد و پیشبینی کرد(برلس و کارپنتر،1990).
مدلسازی در واقع جزئی از یک فرآیند یادگیری است که به صورت پیوسته در حال فرموله کردن فرضیات، تست و اطلاح مدلهای ذهنی و ساختیافته میباشد.، میتوان گفت که مدلسازی ابزاری است برای کمک به مدیران سازمانها در راستای انجام فعالیتهای جاری و طراحی مناسبتر سازمان خود.
مدلسازی یک فرآیند بازخوردی هست و نه یک توالی خطی از مجموعهای از فعالیتها. طبق شکل زیر، در قدم اول مدلسازی محدوده و مرز مدل و صورت مساله تعیین میشود و سپس در قدم بعد رفتار داینامیک مدل و یا رفتار مرجع متغیرهای مورد نظر بررسی شده و در قدم سوم سیستم فوق شبیهسازی شده و پس از تست مدل و اطمینان از صحت عملکرد مدل، سیاستهای مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرند. نکته قابل توجه این است که با بررسی سیاستهای مختلف روی مدل ممکن است مجددا در مرز مدل و تعریف صورت مساله تغییری رخ داده و چرخه فوق دوباره تکرار شود. در تکرارهای بعدی لزوما ترتیب قدمها رعایت نخواهد شد و ممکن است از مرحلهی اول به مرحلهی آخر مراجعه شود(برلس و کارپنتر،1990).
بر اساس نحوهی مدلسازی انواع مدل ها شامل:
مدلهای ذهنی: مدلی که در ذهن از واقعیات بیرون ساخته میشود، مدل ذهنی نامیده میشود؛ به عنوان مثال میتوان به تفکر در ارتباط با اقتصاد یک کشور و تجسمات ذهنی آن اشاره کرد. این مدلها محدود و ضعیف هستند زیرا تعداد عواملی که میتوان به طور همزمان در یک مدل ذهنی مجسم نمود محدود هست، بنابراین استنتاج حاصل از این مدلها غیرقابل اعتماد هست. از سوی دیگر انتقال این مدلها به دیگران نیز دشوار است و قابلیت تکرارپذیری نیز ندارند. لذا این مدلها به خودی خود معمولا ارزش استفاده ندارند، بلکه پایهای برای مدلهای دقیقتر از جمله مدلهای ریاضی هستند.
مدلهای ریاضی: در اینگونه مدلها، عوامل و روابط بین پارامترهای مدل با علائم ریاضی نشان داده میشود. در اینگونه مدلها ابهام زیادی وجود ندارد و تعداد عوام مدل میتواند نسبتا زیاد باشد. نتایج بدست آمده از این مدلها دقیقتر هست و چون بر اساس منطق ریاضی به دست آمده است قابل استفاده و الگوبرداری هستند. از خصوصیات این مدلها این هست که نسبت به انواع دیگر مدلها پیچیدگی بیشتری دارند.
همچنین مدلها را میتوان بر اساس کاربرد آنهای نیز تقسیمبندی کرد:
مدلهای شبیهسازی: در این مدلها، وضعیت فعلی سیستم با توجه به روندها و رفتارهای گذشتهی سیستم، مدل میشود تا درک بهتری از رفتار سیستم واقعی حاصل شود. در مدلهای فوق معمولا برای سیستم هدفی تعریف میشود و سایر متغیرهای برای رسیدن به آن هدف تغییر میکنند. این مدلها را اصطلاحا مدلهای هدفمحور مینامند.
منابع
Barlas Y. and Carpenter S. Philosophical Roots of Model Validations: Two Paradigms Syst Dynam Rev, 6, 2, (1990), pp 148.
Sterman, John D. (2000). Business Dynamics: Systems thinking and modeling for a complex world. McGraw Hill.ISBN 0-07-231135-5.
با ما در تماس باشید
خیلی خوب و تاثیرگذار بود مطلبتان درود
لایکککککک