گرايش كارآفرينانه به گرايش راهبردي شركت در رسوخ جنبه هاي كارآفرينانه ي خاصي به سبك، روش و رويه هاي تصميم گيري اشاره دارد.گرایش کارآفرینانه در سطح سازمانی عبارتست از فراگردهای خلق استراتژی که مبنای کارآفرینانه ای را برای تصمیمات و اقدامات در سازمان ها فراهم می کند.
گرایش كارآفرينانه به عنوان یکی از دو جريان اصلي تجهيز سازمانها به ابزار كارآفريني، تعيين راهبرد را بر حسب الگوهاي عمل يا سبك هاي تصميم گيري مورد ملاحظه قرار داده و درك مطلوبي از توان بالفعل سازمان برای فعاليت های كارآفرينانه ارائه كرده است. گرایش كارآفرينانه در ارتباط خود با عملكرد سازمان توسط متغیرهای مهم دیگری از جمله عوامل محیطی، قدرت تحرك و پويايي، بخشندگي و كرامت، پيچيدگي و ويژگي هاي صنعت و عوامل سازمانی تعدیل می شود(لامپکین و دس،1996).
گرايش كارآفرينانه مزيت راهبردي است كه در بررسي فرصت هاي شركت محقق شده است و اين امور را به منظور امكان استفاده از اين فرصت ها سازماندهي مي كند. در واقع عوامل گرايش كارآفرينانه اغلب با هم فعاليت مي كنند تا عملكرد كارآفرينانه يك سازمان را بهبود دهند. اغلب شواهد تجربي نيز مؤيد اين است كه گرايش كارآفرينانه، عملكرد، رشد و بقاي سازمان را بهبود ميبخشد (هوانگ و وانگ،2011).
گرایش کارآفرینانه، سازمان ها را در برابر تغییرات سریع، هوشیار نگه می دارد و آنها را از روندهاي آتی آگاه ساخته و به وسیله متمرکز نگهداشتن تصمیم گیرندگان بر تغییرات صنعت و تقاضاي مشتریان، به شرکتها در جهت شناسایی فرصتها و راه اندازي فعالیت هاي اقتصادي جدید، کمک می کند ((لامپکین و دیگران،2009)
لامپكـين و دس (1996) مفهوم گرايش كارآفرينانه را گسترش دادند. آنها درباره ي اينكـه رفتارهـاي پيـشگامي شـركت و پشتكار رقابتي آن، دو بعد مجزا از گرايش كارآفرينانه هستند، بحث كردند. بطور کلی گرایش کارآفرینی یک مفهوم کلیدی در درک این است که آیا یک شرکت فعالیت های کارآفرینی را اتخاذ نموده یا خیر؟ آنها دو عنصر ديگر را نيز بعنوان عناصر گرايش كارآفريني اضافه نمودند. اولي خودمختاري یا استقلال در پياده سازي ايده هاجديد يا اقدامات مخاطره آميز و ديگري سلطه جويي رقابتي يا نگرش چالشي به رقبايي است كه تلاش مي كنند يا جايگاهشان را بهبود ببخشند يا به بازارهاي جديد ورود كنند.
بطور خلاصه، شركت هاي كارآفرين، به توسعه پروژه هاي خلاق و نوآور از طريق پيش بيني فرصت ها در بازار و غلبه بر رقبا گرايش دارند. انتظارات اين شركت ها از اقداماتشان بالاست اما مخاطرات را نيز در نظر مي گيرند؛ اما شركت هاي غيركارآفرين، به واكنش انفعالي، تطابق و دوري از مخاطره بر مبناي سياست پيروي و متابعت از رقبا تمايل دارند. به عبارت ديگر، شركت ها بدون گرايش كارآفرينانه مي ايستند و تماشا مي كنند. با این وجود طبيعت چند بعدي گرايش كارآفريني بعنوان یک موضوع قابل بحث باقي مانده است.
اكثر مطالعات دانشگاهي، گرايش كارآفرينانه را داراي طبيعتي مركب مي دانند و عناصر سه گانه كليدي متمايز زير را براي آن در نظر مي گيرند: نوآوري، ريسك پذيري و پيشگامی. نوآوري شامل علاقه به ايده ها، تجربيات جديد و فرايندهاي خلاق است كه ممكن است نتيجه آن توسعه و ايجاد محصول /خدمات جديد يا تكنولوژي هاي نو باشد. ريسك پذيري به حمايت از پروژه ها با وجود احتمال شكست اشاره دارد. پيشگامي، نيز به معناي پيش قدم شدن براي مواجه با رويدادهاي احتمالي آينده و فائق آمدن بر فعاليت هاي رقباست.
منابع
Huang, K. P. and Wang, K.Y., (2011).The moderating effect of social capital and environmental dynamism on the link between entrepreneurial orientation and resource acquisition, The journal of Quality & quantity.
Lumpkin, G, Cogliser, C, & Schenider, D. (2009). Understanding and measuring autonomy: an entrepreneurial orientation perspective. Entrepreneurship Theory and Practice, 33(1), 47–69.
Lumpkin, G.T., & Dess, G.G. (1996), “Clarifying the entrepreneurial construct and linking it to performance”. Academy of Management Review, 21, 1, 135-172.
بیشتر بخوانید
پاورپوینت آموزشی یادگیری سازمانی
پاورپوینت آموزشی آموزش تربيت ارزياب برطبق EFQM
پاورپوینت آموزشی معرفی و بررسی نظریه دوگانگی سیاست-اداره ویلسون
با ما در تماس باشید
عالی واقعا ممنون
بابت منابعی که معرفی کردید خیلی ممنونم ایشالله پر روزی باشید
لایک را بکوب
منابع جدیدتر و بهتری معرفی کنید لطفا