نظر به تعاریف ارایه شده و جایگاه و نقش استارت آپ ها در گسترش فناوری و نوآوری امروزی، در سال های اخیر، نوع جدیدی از استارت آپ ها با عنوان استارت آپ های ناب که از مدل خاصی از کسب و کار استفاده می کنند مطرح شده است. بطورکلی از حیث تاریخی “فلسفه ناب” و اصول مرتبط به آن از جهان تولید نشات می گیرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم ، در نتیجه نیازهای مشتریان در حال تکامل به سمت ارزش بالاتر در ترکیب با پیشنهادات متنوع و فزاینده شرکت ها، این تغییر مسیر قابل توجه سیستم های تولیدی به سمت ارزش مدنظر مشتری در “پنج اصل زیر با عنوان اصول کلیدی ناب تشریح داده شد (ومک و جونز،1997):
1.ایجاد ارزش برای مشتری 2.شناسایی جریان ارزش 3. ایجاد جریان (منظور جلوگیری از هرگونه توقف در جریان ارزش با بررسی و شناسایی دلایل اصلی این توقف ها) 4.تولید هرآنچه که مدنظرمشتری است و 5. تلاش در جهت تکامل هر چه بیشتر محصولات یا خدمات با شناسایی و حذف اتلاف ها.
همانطور که از اصول فوق برمی آید، ناب می تواند به عنوان رویکرد ارزش محور و مشتری محور برای ایجاد جریان فعالیت هایی که به طور مداوم با حذف فعالیت های فاقد ارزش ، برای مشتری ایجاد ارزش می نماید. لذا با گسترده شدن این مفهوم و اصول آن در سال های اخیر محققانی چون ریس (2011) و بلانک(2013) سعی در سازگار کردن و همپا کردن این فلسفه با اصول اصول شرکت های نوپا و استارت آپ ها کردند که تحت عنوان رویکردهای ناب در استارت آپ نامگذاری شد.
درواقع اولین بار اریک ریس (2011) با معرفی رویکرد نوپای ناب رویه سنتی راه اندازی کسب و کار را زیر سؤال برده و بیان میکند که رویه سنتی موجب اتلاف وقت آدمها در فرآیند کارآفرینی میشود. رویه سنتی منجر میشود نرخ شکست کسب و کارهای نوپا بالاتر رود و باید برای آن فکری کرد. او برای حل این معضل و کاهش ریسک فزاینده راه اندازی یک شرکت، متدولوژی استارت آپ ناب را معرفی می کند. این متدولوژی، آزمایش کردن را به برنامهریزی تفصیلی، بازخورد مشتری را به حدس و شهود و طراحی تکرارشدنی را به روش سنتی ساخت “طراحی کامل و عالی در ابتدا” ترجیح میدهد. ریس این رویکرد را نظمی نوین در مدیریت کسب و کارهای نوپا می داند و بیان می کند پس از گذشت یک قرن از تولد علم مدیریت و با وجود تمام دستاوردهایی که این علم برای بشریت داشته است
ریس (2011) اصول مدنظر خودر در استارت آپ های ناب را مشتمل بر 4 مورد زیر می داند:
اتلاف وقت: وقت خود را برروی ساخت ویژگی هایی که کسی نمی خواهد به هدر ندهید.
ایجاد دانش: منظور مورد یادگیری مداوم است.
تکرارهای کوتاه: چرخه کوتاه و مداوم برای یادگیری و منطبق سازی
شکست سریع: اگر چیزی قرار نیست کار بکند بهتر است زودتر کار نکند تا بتوانیم فرضیه های دیگر را آزمایش کنیم.
بلانک (2013) بیان می دارد تحولات بنیادین ناشی از فشردگی رقابت، نقش روز افزون علم و فناوری در جنبههای مختلف زندگی بشری و نیز سرعت تغییرات فناورانه باعث شده که تمامی سازمانها اعم از استارتآپها، کسب و کارهای کوچک، شرکتهای بزرگ و مؤسسات دولتی، فشار برای تغییر سریع را احساس نمایند. رویکرد استارتآپ ناب به آنها کمک میکند تا آمادگی لازم را به دست آورده و با تسریع در نوآوری، کسب و کار خود را تغییر دهند.
درواقع بنیانگذاران استارتآپهای ناب، کار را با طرح کسب و کار شروع نمیکنند؛ بلکه کار را با جستجو برای یک مدل کسب و کار آغاز مینمایند و پس از آنکه چندین دور سریع از آزمایش و بازخورد، مدل کسب و کار مناسب مشخص شد، بنیانگذاران ناب روی اجرا تمرکز مینمایند. این محقق در ادامه بیان می دارد تهیه طرح کسب و کار یا تهیه مدل کسب و کار یا همان با این فرض انجام میگیرد که در ابتدا کارآفرین تمام اطلاعات لازم را برای طراحی دارد. این در حالی است که اکثر این اطلاعات احتمالی هستند و قابل پیش بینی و یا جمع آوری نیستند. گاهی هم جمع آوری این اطلاعات هزینه و زمان زیادی می خواهد که برای تیم استارتاپی امکان پذیر نیست. پس اگر با این پیش فرض کسب و کار را طراحی کنند، با احتمال زیاد دچار مشکلاتی می شوند که برای آن آمادگی لازم را ندارند
منابع
Blank, S. (2013). Why the lean start-up changes everything. Harvard business review, 91(5), 63-72.
Ries, E. (2011). The lean startup: How today’s entrepreneurs use continuous innovation to create radically successful businesses. Currency.
Womack, J. P., & Jones, D. T. (1997). Lean thinking – Banish waste and create wealth in your corporation. Journal of the Operational Research Society, 48(11), 1148.
بیشتر بخوانید
پاورپوینت آموزشی یادگیری سازمانی
پاورپوینت آموزشی آموزش تربيت ارزياب برطبق EFQM
پاورپوینت آموزشی معرفی و بررسی نظریه دوگانگی سیاست-اداره ویلسون
با ما در تماس باشید
خوب بود ولی کاش جامع تر بود
محتوای خوبی بود