نظر به اهمیت بررسی مقوله فرجام و آینده بشریت و طرح ریزی سناریوهای مطلوب خود در تحولات آتی در جهت مقابله با چالش های احتمالی و صدالبته حفظ و کسب منافع بیشتر، نظام غرب امروزه به مطالعه آینده نگرانه و فرجام گرایانه به شدت روی آورده است تا بتواند با تکیه عقل و خرد خویش و با اصالت دادن به نظریات علمی و دیدگاه متفکران آینده نگر و آینده پژوه به تببین تحولات آتی بپردازد و به زعم نگارنده بنظر می رسد توسل نظام استعماری غرب به مطالعات آینده پژوهی منجی گرایانه یا آخر الزمانی در جهت بررسی به 3 سوال کلیدی به شرح زیر است:
1. اینکه اساسا در قضیه منجی گرایی و موعودگرایی که در تمامی ادیان از آن به شکل های مختلف خبر داده شده است، چه عوامل درونی و برونی می توانند نوعا منافع و دستاوردهای آتی غرب را در آینده نزدیک تحت تاثیر قرار دهند و مانع ادامه مسیر حرکتی غرب باشند؟ و چگونه می توان آنها را شناسایی کرد؟
2. براساس شناخت حاصل شده از مطالعات آینده نگر، چه سناریوهایی (اعم از بدترین سناریو، غیرمنتظره ترین سناریو و بهترین سناریو) طرح ریزی کرد؟
3.مبتنی بر سناریوهای طراحی شده استراتژی و خط مشی حرکتی غرب در جهت دستیابی به بهترین دستاورد مطلوب چیست؟ و به چه صورت می توان آینده را ساخت؟
غرب با پاسخگویی به این سوالات کلیدی در پی آن است پیشامدهای حوادث آتی مرتبط با عصر آخرالزمانی را که نوعا مطلوب تر و هماهنگ تر با منافعش باشد، با زبان و گفتمان خود بازتعریف کرده و آن آمادگی را که نوعا مردم بایستی در برابر حوادث آینده داشته باشند و تکالیف و مسئولیت های مترتب را خود طرح ریزی و تدوین نماید.
برگرفته از کتاب مهدویت از نگاهی دیگر (بازخوانی و واکاوی طرح های غرب در ستیز با مهدویت) اثر دکتر رضا طالعی فر
برای دریافت ایبوک رایگان کتاب مهدویت از نگاهی دیگر، بازخوانی طرح های غرب در ستیز با مهدویت، اینجا را کلیک فرمایید